نوشتن به زبان آدمیزاد

امروزه نوشتن در وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی معضل بزرگی برای همه شده است و کسی نمی‌تواند به‌راحتی درست را از غلط تشخیص دهد. بدتر آنکه زبان فارسی، که ما با آن می‌اندیشیم و می‌نویسیم، در این میان مانند کودکی غریب به هرسو کشیده می‌شود و هر کس آن را به شیوهٔ دلخواه خود به کار می‌برد.

مشکل وقتی جدی‌تر می‌شود که بخواهیم متنی علمی، پژوهشی و دقیق بنویسیم. تقریبا هر کس که با زبان فارسی انس و الفتی داشته باشد، وقتی مقاله‌های علمی رشته‌هایی مثل زیست‌شناسی یا کشاورزی را بخواند، دچار شگفتی بسیار می‌شود. نه‌تنها عموم واژگان این علوم غیرفارسی و بیشتر انگلیسی است، بلکه نحو و دستور زبان هم به گونه‌ای انکارنشدنی آشفته و نامفهوم است.

این مشکل به گونه‌ای است که تقریبا بیشتر فارسی‌زبان‌ها متن‌های علمی و فنی را گنگ و نامفهوم می‌دانند و حتی متنی را که مفهوم باشد، چندان علمی تصور نمی‌کنند. این داستان گنگ و قلمبه نوشتن به حوزهٔ علوم انسانی هم وارد شده و بیشتر مترجمان و نویسندگان ناوارد علت آن را ناتوانی زبان فارسی در رساندن پیام می‌دانند. باید از این دست مترجمان و نویسندگان پرسید: «اگر زبان فارسی تا این حد ناتوان و الکن است، چگونه هزاران سال به زندگی ادامه ‌داده و آثار ادبی پرمغزی تولید ‌کرده است؟ یا اگر فارسی اینقدر ناتوان و گنگ است، چطور ما تمام احتیاجات خود را با همین زبان برآورده می‌کنیم و آب هم از آب تکان نمی‌خورد؟»

دوستانی دیگر هم مشکل زبان فارسی را خطِ آن می‌دانند و بیهوده آب در هاون عرب‌ستیزی می‌ریزند که باید در جای خود به آن پرداخت.

از این مسائل گذشته شاید بد نباشد سوزنی هم به خودمان بزنیم! ما واقعا فارسی را به‌خوبی آموخته‌ایم و به‌خوبی می‌نویسیم؟  نیمی از زمانی را که صرف آموختن و درست نوشتن زبان انگلیسی می‌کنیم، صرف می‌کنیم تا زبان کهن پدرانمان را به‌درستی بنویسیم؟ چقدر شلختگی، بی‌انضباطی، ناآگاهی و بی‌حوصلگی در ذهن و واژگان خود داریم که تأثیرش را بر زبان ما می‌گذارد؟ آیا هرکدام از ما با هر دانش و اطلاعاتی که داشته باشیم می‌توانیم بدون اینکه زبان ملی خود را به‌درستی بدانیم مفاهیم مد نظرمان را به کسی منتقل کنیم؟ بد نیست گاهی چند کلمه‌ای در این‌باره جستجو کنیم، بیاموزیم و فارسی را «به زبان آدمیزاد» بنویسیم.

 

 

 نویسنده: مریم محمدطاهری