با نوشتن مقاله علمی درگیری دارید؟ 

آیا فکر می‌کنید با همکارتان که هر روز یک مقاله علمی می‌نویسند، فاصله دارید؟

 

دوست دارید، شما هم تعداد زیادی مقاله با کیفیت علمی بنویسید و منتشر کنید؟

 

 

اگر با نوشتن مقاله علمی مشکل دارید، این تجربیات را برای به جریان درآوردن کلمات امتحان کنید.

 

 

اگر یک مطالعه و بررسی انجام شود و هیچ کس قادر به خواندن آن نباشد، آیا تأثیری دارد؟ در اکثر موارد، پاسخ یک "نه" جانانه است. نوشتن آن چیزی است که علم و دانش را واقعی و برای دیگران مفید میسازد. نوشتن همچنین آن چیزی است که دانشمندان را  قادر به موفقیت می­‌کند. در دنیای به شدت رقابتی علم آکادمیک، که در آن مانترا «منتشر یا نابود می­شود»، برای دانشمندان جوان از هر زمان دیگری مهم­تر است که عادت­‌های نوشتاری خوب را گسترش دهند.

در عین حال، نوشتن روشی یکسان برای همه نیست. برای مثال، جان بهترین نوشته خود را در اواخر بعداز ظهر قبل از اینکه به سرعت برود که بچه­ هایش را از مدرسه بیاورد، انجام می­‌دهد. از سوی دیگر، جولیا آرامش صبح و تنهایی در یک کافی‌شاپ را در شهر کوهستانی دانشگاه خود، ترجیح می­‌دهد. ما پیشنهاد می­‌کنیم که شما مانند یک دانشمند عمل کنید.

 

 این سه «تجربۀ­» سادۀ نوشتن را طراحی کردیم تا برای ارتقای بهره‌وری، کارآیی و حتی اشتیاق نویسندگی خود، آنها امتحان کنید.

 

 

تجربۀ اول: پذیرفتن تجدید نظر

 

اجازه دهید کاملاً صادق باشیم: نوشتن یک مقالۀ دانشگاهی می‌­تواند یک تقلای واقعی باشد و اغلب اگر نه ماه­‌ها و گاهی سال­‌ها، هفته­‌ها طول می­‌کشد. برای بسیاری از ما، نوشتن در چند مرحله اتفاق می‌­افتد و شامل تجدید نظرهای بسیاری می­شود. یک بار Roald Dahl گفت:

 

«نوشتن خوب اساساً بازنویسی است.»

 

آنچه در مورد کتاب‌­های کودکان صحیح است، در مورد نوشتن آکادمیک هم صادق است. حتی مقالات دانشمندان باتجربه، تجدید نظرهای بی‌شماری می‌شود. شما باید درخواست تجدید نظر از مربیان و نویسندگان همکار خود را درک کنید، انتظار داشته باشید و حتی تقاضا کنید. در علم، ویرایش عملی عاشقانه است. این بدان معنی است که همکاران شما زمانی را برای مشارکت عمیق با کار شما صرف کرده‌­اند و وقت خود را برای بهتر کردن آن سرمایه‌­گذاری می‌­کنند. یادتان باشد،

 

تلاش همکارانتان در روند اصلاح مقاله علمی، شما را نویسندۀ بهتری می­‌کنند.

 

ما در پایان کار اولیه‌مان، نظرات مهم ولی مفید از اساتید همکاران، استاد مشاور و راهنما و حتی دیگر همکاران دریافت می‌کنیم. زمانی که جان در حال کار روی اولین مقالۀ علمی خود با استاد مشاورش در مقطع کارشناسی ارشد بود، پس از هر پیشنویس با دریایی از جوهر قرمز روی مقاله‌اش روبهرو می­‌شد. ولی مقاله به خاطر تلاش‌­های بسیار بهتر شد و سرانجام در یک مجلۀ عالی منتشر شد. هنگامی که جولیا بازخورد گسترده­ و ارزشمندی در مورد یک مقاله از یک همکار ارشد دریافت کرد، آن را به دانشجوی کارشناسی ارشد خود به­‌عنوان مثال خوبی از تغییرات خطوط قرمز بر روی جملات مفتضح که اجزای حیاتی برای نوشتن مقالۀ بهتر هستند، نشان داد.

به خاطر داشته باشید: شما مقالۀ خود نیستید. اجازه دهید که از نفس خود بیرون روید و فرصت رشد را به‌­عنوان یک نویسنده در آغوش بگیرید. همان­طور که پروفسور Keith Baar در یک توییت پربازدید درباره نوشتن مقالات علمی و دریافت ویرایش روی آن نوشته است:

 

«نوشتن و ویرایش! این یک روند است. هیچ کس کامل و بدون عیب شروع نمی­‌کند.»

 

 

تجربۀ دو: یک گروه برای نوشتن ایجاد کنید

 

در سال اول کار، جان به­‌عنوان هیئت علمی، در تلاش برای یافتن زمانی برای نوشتن در میان مسئولیت­‌های مختلف خود شامل تدریس، مدیریت، مربیگری و پدری کردن بود. روزهای قدیم انتظار برای کار بر روی تمام متن یک مقاله یا زمانی که چندین روز آزاد در تقویم خود داشت برای همیشه ناپدید شده بود. همانطور که معلوم می‌شود، با حجم زیادی از دادۀ تلنبار شده و زمان در حال سپری شدن که بر اثر استخدام دائمی ایجاد شده بود، مواجه شده بود. لذا او به روش جدیدی برای نوشتن نیاز داشت.

از روی تقدیر یا شانس، او به‌­طور اتفاقی با کتاب Paul Silvia، چگونه زیاد بنویسیم برخورد کرد، که چندین استراتژی واقعی برای ساخت یک روال نوشتن شامل شروع یک گروه نوشتن، را آشکار کرد. جولیا به کمک همکاران تازه‌کار خود در دپارتمانش روی آورد و دریافتسه نفر تا از آن­ها مایل بودند که با وی همکاری کنند.

هدف، قرار دادن اهداف صریح و واقعی و حفظ مسئولیت­‌های اجتماعی (دو عنصر حیاتی تعقیب هدف) بود. گروه هر دو هفته، یکبار در یک کافه ملاقات می­‌کردند.

"ما قهوه سفارش می­دادیم و یک ساعت را به مرور کردن پیشرفتمان به سوی اهدافی که در آخرین جلسه وضع کرده بودیم، می پرداختیم و همچنین به­‌طور آشکار متعهد می‌شدیم که به انجام چندین هدف برای 2 هفته بعدی، بپردازیم. ما همچنین اهداف مرتبط با پروژه‌­های خاص، مانند شرح مختصر یک مقاله جدید، طراحی یک بخش روش­ها، آنالیز داده‌­ها، طراحی یک نامه پاسخ به داورها، یا بازبینی چرکنویس­‌ها را ارائه می­دادیم. اگر هرکدام از ما در رسیدن به اهداف ناموفق بود، مجبور می‌شد که هزینه قهوه را پرداخت کند. این انگیزه کوچک (به ندرت بیشتر از چند دلار)، برای مسئول نگه داشتن ما کافی بود."

در چند ماه، گروه نوشتن مقاله علمی ما ساختار خودش را به بقیۀ فعالیت­‌های ما تحمیل کرد. قبل از آغاز گروه، جان همیشه تلاش می­‌کرد که صندوق پستی ایمیل خود را پاک کند و هر مسئولیت دیگری را قبل از نوشتن خاتمه دهد. ولی این استراتژی به­‌عنوان یک عضو هیئت علمی جدید غیر ممکن شد. برای جلوگیری از خرید قهوه­ی همکارانش در هر جلسه، جولیان برنامه خود را به متوقف کردن 2 ساعت در هر روز برای محدود شدن به نوشتن مقالۀ علمی خود، تغییر داد. در نهایت نوشتن مقالۀ علمی تبدیل به یک عادت شد و جان شروع به اولویتبندی خودکار آن نسبت به وظایف دیگر و باز کردن یک سند و تایپ کردن به جای دفن شدن زیر ایمیل‌ها کرد.

گروه نوشتن مقاله علمی، همچنین نگرش­ها و پشتیبانی برای کمک در نوشتن پاسخ برای توجه عدم پذیرش مقاله علمی در مجله، رسیدگی به تجدید نظرهای چالش برانگیز، هدایت سیستم کمک هزینه و متقاعد کردن همکاران برای ارسال نظرات روی مقالات را پیشنهاد داد و این لذت بخش­ترین رویداد هفته بود. فرصتی برای خارج شدن از دفتر و سپری کردن زمان با دوستان، جشن گرفتن پیروزی­های یکی پس از دیگری و خندیدن درباره پوچی سیستم انتشار.

سیستم مشابه تقریباً در هر مرحلۀ حرفه‌ای خوب عمل می­کند. جان اکنون یک گروه نوشتن ماهانه برای آزمایشگاه خود ساخته است. فقط در این مورد، او هزینۀ ناهار را زمانی که همۀ آن­ها به اهداف خود می­رسند پرداخت می­کند.

 

تجربه سه: در هر روز یک مقاله بنویسید

 

هر چند ماه، ما به یک گروه از چهره­های خندان در فیسبوک که توسط همکار ما پروفسور Jennifer Tackett با کپشن «مقالۀ موفق دیگری در یک روز!» پست می­‌شد، توجه می­‌کردیم. برای اینکه راه صحیح باشد به نظر خیلی خوب می­رسید.

 

چگونه گروهی از دانشمندان می­‌توانستند غیر ممکن را انجام دهند و یک مقاله در یک روز بنویسند؟

 

پس از چند سال از این عکس­ های وسوسه انگیز، جان در نهایت تردید خود را کنار گذاشت و خودش آن را امتحان کرد. او دعوتنامه ­ای به اعضای آزمایشگاه خود فرستاد و تعدادی از دانشجویان و همکاران او دل را به دریا زدند.

همه نویسندگان زمان قابل توجهی را در تقویم­ های ما ثبت کردند و با کامپیوترهایشان به جلسه آمدند، آماده برای نوشتن یک مقاله در یک روز. ما توصیۀ دکتر Tackett را نیز گرفته بودیم و برخی کارهای پیش زمینۀ ضروری را انجام داده بودیم تا بیش­ترین زمان خود را با همدیگر به دست آوریم. ما مسئولیت­‌ها را تقسیم کردیم: یک نفر روش‌­ها را پیشنویس می­‌کرد، دیگری برخی تحلیل­‌های اضافی را انجام می­‌داد و آن­ها را به بخش نتایج اضافه می­‌کرد و نویسندۀ سوم مقدمه‌­ای را پیش‌نویس می­‌کرد. سپس همۀ ما سرمان را پایین می‌­انداختیم و می­‌نوشتیم. هر یک ساعت یا دو ساعت، ما بخش‌­ها را می‌­چرخاندیم تا ویرایش کنیم و هر محتوا یا مراجع مفقود را پر کنیم. زمانی که یکی از ما سؤالی داشت، ما سرمان را بالا می­آوردیم و آن را به‌وسیلۀ به تفصیل بیان کردن نظریه روی تخته سفید یا جور کردن از طریق برخی نتایج روی یک لپ تاپ، فوراً حل می­کردیم. کار کردن در اتاق همراه همکارانمان ما را متمرکز نگه می­داشت؛ و غیرممکن بود که حواسمان پرت شود یا وارد رسانه­‌های اجتماعی شویم.

تجربه فوق العاده پربار و به­طور شگفت آوری سرگرم کننده بود! ما با هم ایدهپردازی کردیم، حمایت و راهنمایی را ارائه دادیم و حتی برخی ایده­های جدید موجود را برای تحقیقات آینده پیشنهاد کردیم. بودن همه در اتاق محیط لذت بخش­تر و خلاق­تری برای هر کس ایجاد کرد و ایمیل­های خسته کننده (و اغلب متناقض) را کاهش داد. با تلاش برای برطرف کردن یک تحلیل یا درک اینکه چرا یک همکار از اصطلاح متفاوتی از آنچه ما دوست داریم استفاده می­کند، سو تفاهم‌ها برطرف شد. این روش همچنین مقاله را بهتر کرد. کار کردن از طریق بررسی اختلافات و شرح نقاط ضعف ما به ما اجازه داد که روی صفحۀ مشابهی کار کنیم و ما را نسبت به زمانی که نوشتن مقاله علمی را شروع کردیم درباره مقالۀ علمی هیجان زده‌­تر کرد.

تجربه ما چنین موفقیت خارج از کنترلی بود که اکنون ما این روش را تقریباً برای هر مقاله­‌ای که می­‌نویسیم اعمال می­‌کنیم. این می‌­تواند به ویژه برای آن پروژه­‌هایی مفید باشد که در کشوی فایل منتظر مانده‌­اند و ممکن است نیاز به تلاش و هماهنگی برای هل دادن آن­ها به روی خط پایان داشته باشند.

البته این­ها تنها چند استراتژی برای مؤثرتر کردن نوشتن مقاله علمی شما است. ما شما را برای آزمایش تجربه‌های نوشتن از طریق روش‌های بالا به چالش می‌­کشیم تا ببینید چه چیزی برای شما بهتر عمل می­‌کند و مناسب­تر است و همچنین ممکن است از آن لذت ببرید!

 

 

ترجمه: زهرا زارع حسین زادگان